______________________________________________________________________________
آموزش موسيقي به كودك ، شامل يك برنامهء آموزشي ست كه در آن موسيقي ، آواز ، سخنراني و بازي هاي متحرك بدني ، با شيوه اي مفرح و سرگرم كننده به كودك ارائه مي شود.تدريس موسيقي بهكودكان ، يكي از مهم ترين شاخه هاي آموزش موسيقي ميباشد. در اين زمينه كلاس هايي براي گروه هاي سني مختلف وجود دارد كه آغاز آن از 3 ماهگي ( تربيت شنوايي نوزاد مد نظر است) است . تجربه نشان مي دهد كودكاني كه قبل از 7 سالگي با موسيقي آشنا مي شوند در امتحانات SAT تا بيش از 200 امتياز بالاتر از ساير دانش آموزان نمره كسب كرده، و در آينده در محيط كار ، چندين برابر موفق تر خواهند بود . هم چنين كودكاني كه پيش از 7 سالگي آموزش پيانو را آغاز مي كنند ، تمايل بيش تري به رعايت بهداشت عمومي ( مانند : مسواك زدن دندان ها ، دوش گرفتن مرتب ، و استفادهء مداوم از خشبو كننده ها) در طول زندگي خود خواهند داشت.
هدف :
شروع فراگيري موسيقي از سنين پايين ، مي تواند براي تمام افراد منفعت بزرگي به همراه داشته باشد. تجربه نشان مي دهد امروزه وقتي دانش آموزان پا به مقاطع بالاتر در تحصيل موسيقي مي گذارند ، از دانش موسيقايي بالايي برخوردارند. بسياري از چهره هاي شاخص در موسيقي ، با موسيقي بزرگ شده و پرورش يافته اند ( مانند : موزارت ، مايكل جكسون ، بريتني اسپيرز ، كريستينا آگيلرا ) . در نتيجه بهترين سن براي شروع موسيقي ، از سنين خردسالي مي باشد.
موسيقي علاوه بر اين ها مي تواند از جنبه ء روان درماني نيز در كودكان و بزرگسالان مورد برسي قرار گيرد.
آموزش موسيقي در بيش تر مدارس موضوعي فراموش شده است . موسيقي مفيد ترين مقوله اي است كه مي تواند در سال هاي پيش از دبستان براي آموزش به كودك انتخاب كرد . با اين احوال مي بينيم اولين مبحثي است كه در سال هاي دبستان از برنامهء آموزشي دانش آموزان حذف مي گردد . هنگامي كه مدارس با كسري بودجه مواجه مي شوند ، اولين اقدامي كه مي كنند حذف چنين برنامه هايي از سيستم آموزشي مدرسه است . وقتي به اين موضوع توجه مي كنيم خواهيم ديد كه موسيقي مي تواند براي پيشرفت كودكان در درس رياضي و ساير علوم ، بسيار مؤثر باشد.كودكان از طريق موسيقي ، برنامه ريزي و زمان بندي را ياد مي گيرند . آن ها با شناخت و نظارت بر توانايي هاي خويش ، مي آموزند كه چگونه كارهاي خود را در طي شبانه روز تقسيم و تنظيم كنند. اگر تنها تعداد بيش تري از افراد جامعه ، با مطالعات و حقايق موجود دربارهء موسيقي آشنا شوند ، آن گاه مشاهده مي كنند كه تا چه ميزان ، موسيقي مي تواند براي كودكان ( تا قبل از سنين دبستان ) مفيد واقع شود.
روش ها و فعاليت ها:
آموزش موسيقي به كودكان ، توسط مؤسسه و نهادهاي مختلفي از قبيل مدارس موسيقي و برخي گروه هاي نوازندگي ( گروه هاي با سازهاي بادي برنجي و گروه هايي براي اجراي موسيقي محلي) ارائه مي شوند. در كشور آلمان معمولاً هفته اي يك جلسه با مدت زمان 45 دقيقه ، براي دانش آموزان در مدرسه ، كلاس موسيقي برگزار مي كنند. دانش آموزان شركت كننده در اين كلاس ها ، كارهايي از قبيل خواندن آواز و ترانه ، نواختن و آشنايي با سازهاي موسيقي ، و انجام حركات موزون را تجربه مي كنند. جوْ اين كلاس ها معمولاً غير جدي و مفرح است.
فعاليت ها:
1.گوش دادن: آزمون هايي همراه با نوار و سي دي.براي مثال حدس زدن صداها و اصوات ، و يا تشخيص صداي سازهاي مختلف در يك اركستر.
2.حركات موزون: انجام رقص هاي آزاد همراه با موسيقي ، و نيز رقص هاي رسمي تر مانند رقص لهستاني ، رقص هاي زنجيره اي و دايره شكل ، و رقص دو نفره.
3.مهارت هاي ديناميك: بازي هاي انگشتي ، ورزش هاي پا (پنجه ، پاشنه و...) ، ورزش مچ دست.
4.آشنايي با سازها: شامل نگاه كردن و شناسايي ساز ، اطلاع از مواد سازندهء هر ساز ، تشخيص صداي انواع سازها ،تجربهء نواختن هر ساز به تنهايي ، و آشنايي با سازهاي مخصوص كودكان.
5.ريتم: تمرين كف زدن بصورت ريتميك ، انجام تقليد با دست و پا و ساير اعضاي بدن.
6.عكس العمل: شروع يا توقف حركت ، با توجه به علائم مختلف.
7.مديتيشن: رعايت سكوت ، گوش دادن ، زمزمه كردن و حركات دهان.
8.برخورد اجتماعي: ارائه روش هايي جهت پيشرفت و بهبود روابط با ديگران ، واكنش نشان دادن نسبت به رفتار هاي ديگران ، انجام فعاليت هاي گروهي ، و پرورش خلاقيت و نوآوري كودك در كنار ساير كودكان.
9.ژانرهاي موسيقي: آشنايي با ژانرهاي مختلف در موسيقي ، و هم چنين آشنايي با موسيقي ساير ملل و سازهاي بومي هر منطقه ، تنظيم موسيقي بر روي داستان ها توسط سازها و اصوات گوناگون.
10.برنامهء تفريحي و گردش: بازديد از اُرگ كليسا ، بازديد و آشنايي با سازندگان سازهاي زهي ، سازهاي بادي برنجي ، پيانو ، و هم چنين بازديد از فروشگاه هاي موسيقي و استوديو هاي ضبط.
شيوه هاي سازمان يافته براي آموزش موسيقي از سنين پايين :
امروزه سازمان هاي بين المللي متعددي وجود دارند كه به ترويج شيوه هاي خاص در تعليم موسيقي به كودكان مي پردازند. از شناخته شده ترين نهادها و مؤسسات فعال در حوزهء موسيقي كودك مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:
The Suzuki Method , Musikgarten , Music-in-the-Box , Music Together , KinderMusik
سيستم آموزشي KinderMusik شامل يك دوره كلاس هاي "موسيقي و حركات موزون" است كه در آن كودك از بدو تولد تا 7 سالگي ، تحت آموزش قرار مي گيرد.
مؤسسه ء Music Together نيز كلاس هايي براي "موسيقي و حركات موزون" در برنامهء آموزشي خود دارد.
هم چنين Musikgarten يك برنامهء جامع و مدوّن ، براي رشد موسيقايي كودك از بدو تولد تا 9 سالگي ارائه مي دهد.
Music-in-the-Box جهت پيشرفت زبان و روخواني كودك ، از موسيقي _ كه شامل كار با كتب مصوّر ، و كلاس هاي موسيقي و حركات موزون _ كمك مي گيرد.
اما برنامه ء The Suzuki Method بطور محسوسي با ساير روش ها فرق مي كند. The Suzuki Method بر يادگيري يك ساز ويژه (مانند ويولون) تمركز دارد و بدين وسيله به پرورش استعداد هاي موسيقايي كودك مي پردازد. اين روش متمركز بر كودك و وابسته به مثلث والدين/معلم/كودك ، به منظور ايجاد درك درونيِ زود هنگام موسيقي است. آن ها در ابتدا با روش گوشي شروع كرده و سپس با روخواني از روي نت ، تكنيك نوازندگي را در كودك ارتقاء مي دهند.
منبع : http://en.wikipedia.org/
اُرفِ ایرانی؟ (نگاهی به کتاب «از ارف تا چهارگاه» به قلم مهدی آذرسینا) __ قسمت اول

کتابی برای آموزش موسیقی به کودکان پیش رو است. از نامش بر میآید که حاصل مسیری و رهاورد سفری باشد از روش «کارل ارف» تا دنیای موسیقی ایرانی. سفری که گویا برای مسافرش سی سال به درازا کشیده است. هر جلد از این مجموعهی دو جلدی با نوشتهی «رضا مهدوی» (که در هر دو تکرار شده) آغاز میشود؛ در آن میخوانیم «[موسیقی کودک] با توجه به رشد فزایندهی جمعیت در ایران، به زودی به یکی از مهمترین شاخههای درخت تناور موسیقی این کشور تبدیل خواهد شد.» جدا از اینکه بپرسیم آیا درخت موسیقی ما اکنون تناور است؟ باید گفت: موسیقی کودک دستکم تا آنجا که به آموزش مربوط است و در کمیت، هم اکنون اگر نه مهمترین، یکی از مهمترین شاخهها در درخت تناور اقتصاد آموزشگاههای خصوصی و کودکستانهای ایران است.
متن کتاب از همین ابتدا تا پایان جلد دوم، میان کارکردهای دوگانه پیچ و تاب میخورد. رضا مهدوی در نوشتهی آغازینش چاپ آن را «...به قصد مطرح شدن مطالب آن در بین متخصصان فن و افراد با تجربه در این رشته...»دانسته است.
اما نگاه به طراحی تصویری کتاب و گاه تمرینهای نوشته شده در متن (که حتماً باید آنها را بچهها پر کنند) این امر را به ذهن میآورد که کتاب یک کتاب آموزشی برای بچهها هم هست. خود نویسنده نیز در متن هر دو کارکرد را با هم در نظر داشته و جابهجا میان یک متن روش تدریس و بیانیهی نوعی روش آموزشی (یا برداشت شخصی از روشی قبلاً تثبیت شده) برای آموزگاران و یک کتابچهی آموزشی که برای بچهها نوشته شده نوسان میکند.
شاید نبود امکان چاپ یک کتاب برای بچهها و یکی هم برای آموزگاران باعث این کارکردهای گونهگون شده است. به نظر میرسد که این امر در بعضی موارد باعث شده که نویسنده نتواند توضیحات کامل و جامعی برای آموزگاران بنگارد.
پس از این مقدمه دو نوشته از «مهدی آذرسینا» (مولف کتاب) آمده: «آموزش موسیقی برای چیست؟» و «ملودیهای ناب موسیقی ایرانی». این دو نوشته خطوط کلی تفکر هنری و آموزشی او را نشان داده و بیان میدارد که دغدغهی مولف چیست و چه عواملی منجر به آفرینش چنین اثری شده است. ترکیبی از این دو متن کوتاه میتوانست تبدیل به مقالهای شود که جایش در پروندهی موسیقی کودک است.
درست همان دغدغهها و مشکلاتی که از چندی پیش در آنجا مطرح میشود در متنی جدا و از راهی جدا راه یافته است و این بار به قلم یکی از کسانی که تجربهای دراز در آموزش موسیقی به کودکان دارد. او میگوید: «[آموزش دست و پا شکستهی روش اروپایی ارف] ممکن است کودکان را به حدی با موسیقی جدی و موسیقی اصیل خودشان بیگانه کند که نتوان به سادگی تاثیر آن را از بین برد.» این یکی از همان نگرانیهایی است که ما را هم به نوشتن آن مجموعه مقالات واداشت.
روش کار برای ایجاد این خوانش جدید یا ایرانی شده از روش «کارل ارف» در گفتههای «مهدی آذرسینا» (البته در ابتدای جلد دوم) به این صورت آمده است: «با استفاده از متد ارف و تمام تاثیرهای آموزشی آن در حد زیادی استفاده میکنیم و ارکان اصلی را بر مبنای اصول ارف قرار میدهیم. با استفاده از متد ارف، سادگی و روانی ملودیها را با ظرفیت و فراگیری و فهم کودکان تنظیم میکنیم و برای شروع از همان فواصل و ترکیبهایی که ارف به کار برده است بهره میگیریم، ولی در فرصت مناسب، از ملودیهای ناب و ایرانی استفاده میکنیم؛ البته حساب شده و مدون و به دست موسیقیدان صاحب صلاحیت.» این جملات که خط مشی این روش آموزشی را مشخص میکند کمی دیر و از نیمهی راه به خواننده گفته میشود (شاید هم فرض بر این بوده که خوانندگان حتماً هر دو جلد را در اختیار دارند.)
کلاس با معرفی بچهها آغاز میشود. این معرفی موسیقایی که از دیدگاه ملودی بر بنیاد فاصلهی سوم قرار دارد، تاکیدش را بر وزن نام بچههای کلاس گذاشته است. البته این برای بیشتر مربیان موسیقی کودک (بهخصوص آنها که در کودکستانها کار میکنند و معمولاً دانش موسیقایی کمتری دارند) دشوار است که در هر لحظه بتوانند بر اساس تعداد هجاهای موجود در نام هریک از بچهها، یکی از الگوهای پیشنهاد شده را برگزینند.
به جز یک مورد که در این بخش از فاصلهی دوم به دلیل طولانی بودن نام علیرضا (و نیاز به طولانی کردن الگوی اجرایی) استفاده شده، بقیهی نامها بر ترکیبی از یک فاصلهی سوم خوانده میشود. هر چند آذرسینا در جایی از کتاب گفته که این فاصله در طبیعت هم (آواز پرندگان و ...) موجود است و کودکان آن را به راحتی میخوانند اما مشخص نیست که اگر هدف، آموزش موسیقی ایرانی به کودکان بوده چرا از همان ابتدا با فاصلهی دوم که در موسیقی ایرانی بیشتر دیده میشود شروع نشده؟ آیا مشکل توان اجرایی سازها بوده یا مبتنی بر یک آزمایش و تجربه با کودکان است؟
اگر مورد اول باعث این انتخاب شده باید گفت که گاه آن آمد که شجاعت به خرج دهیم و آنچه را لازم داریم با دستان خودمان بسازیم. اگر این سازها برای روشمان کافی نیست باید یافت یا ساخت. اما دلیل دوم تفاوت میکند؛ در هر صورت بهتر بود دلایل برای اهل فن روشن میشد تا آنان هم بتوانند دست به آزمایش بزنند.
منبع : مجلهفرهنگ و آهنگ شمارهی 26